میوه های دار
نویسنده: محمود پورشالچی
ناشر: زرین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1100
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
عصر قاجار ؛ 1890 - 1923
تاریخ جنبش های مردمی و مذهبی ملت ایران در قرن حاضر
کشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفتهای داشت که بخشی از آن به نظام استبدادی باز میگشت که نظام اقتصادی را نیز به صورت خانخانی، تیولداری و اقطاعداری اداره میکرد. بر این اساس کشور به بخشهای نیمه مستقلی تقسیم شده بود که در آن خانها میتوانستند راههای تجاری را ببندند، از کاروانها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در این سیستم که تضعیف حکومت مرکزی، مساوی با استقلال بیشتر بخشهای نیمه مستقل بود، ایران به صورت کشوری عقبمانده و مبتنی بر محصولات کشاورزی درآمده بود که بیش از 80 درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر میبردند.
بر اساس این نظام که زمینداران بزرگ بهره ناچیزی از سهم تولیدات کشاورزی خود را به رعیت میدادند، راههای تولیدات فراوان اقتصادی و پیشرفت نیز سد میگشت؛ چرا که گردش آزاد سرمایه وجود نداشت و اقتصاد کاملاً جنبه معیشتی یافته بود. این وضع نابسامان در کشاورزی، وقتی با مالیاتهای مضاعف و ظلم و ستمهای فراوان همراه میشد، شکل بسیار اسفباری را در روستاها ایجاد میکرد.1
در واقع بی عدالتیهای اقتصادی، فاصله طبقاتی، کاهش دستمزد کارگران و تنزل ارزش پول که در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اکثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به کارگرانی که برای دستمزد ناچیزی کار میکردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناک قیمت نقره که پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود. بنابراین از یک سو جا به جاییهای اقتصادی و سیاسی که در اثر تماس با غرب در ایران به وجود آمده بود، به نارضایتی روز افزون اقتصادی مردم دامن میزد2 و از سوی دیگر ضعف و ناتوانی دولت باعث حضور و نفوذ گستردهی ممالک قدرتمند اروپایی در ایران شده بود. به طوری که نفوذ انگلستان وروسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و داراییهای ملی ایرانیان انجامیده بود.
امتیاز بانک شاهنشاهی، بانک استقراضی، تلگراف هند و اروپا، کشتیرانی در کارون، تأسیس قزاقخانه، شیلات خزر، انحصار دخانیات و ... که عمدتاً به روس و انگلیس اعطا شده بود، کشور را تا مرز مستعمره شدن پیش بردند. در این بین انگلستان که در دههی 1850 به عنوان بزرگترین طرف تجاری ایران، بیش از 50 درصد صادرات و واردات ایران را در دست داشت، در دورهی پنجاه سالهی مابین 1863 تا 1914 رشته امتیازهایی نیز در مورد بهرهبرداری یا انحصار مواد خام و توسعهی زیربنایی از دولت ایران دریافت نمود.
این کشور در پایان سفر اول ناصرالدینشاه به فرنگ در سال 1872، از طریق یکی از اتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر، امتیاز احداث راهآهن، خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانهها، بهرهبرداری از معادن و جنگلهای دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری (احداث قنوات) ایران را به مدت هفتاد سال دریافت نمود. همچنین بریتانیا موفق شد که رویتر را در آینده برای گرفتن امتیاز بانک، احداث جادهها، خیابانها و ایجاد کارخانهها بر سایرین مقدم سازد. این امتیاز که پس از پرداخت رشوههای کلان به شاه و صدراعظم وی (مشیرالدوله سپهسالار) واگذار شده بود و تقریباً تمام منابع مهم ایران را به رویتر واگذار میکرد، از سوی لرد کرزون به «اعطای سند مالکیت ایران و تسلیم کامل همه منابع یک دولت به خارجیها» تعبیر شد که مانند آن را کسی هرگز ندیده است.
به هر روی امتیاز رویتر که ادامهی روند اعطای امتیازات به بیگانگان در دورهی قاجار بود، در نهایت با امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو ادامه پیدا کرد. با این تفاوت که در جریان اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو، مردم ایران به رهبری علماء و روحانیون به پا خاستند و از حقوق حقهی خود دفاع کردند.
سلسلهی قاجار در طول حیات خود دارای مشکلات عدیدهای بود که از میان آنها، مشکل استبداد و انحطاط اقتصادی از همه شاخصتر بود. قجرها که از یک سو با نفوذ استعمار انگلیس و از سوی دیگر با شکستهای ایرانیان از روسیه رو به رو شده بودند، پیوسته تحت تأثیر بیگانگان قرار داشتند. در این بین رقابت سنتی انگلیس و روسیه برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در ایران به ویژه در دوران ناصرالدینشاه، به اوج خود رسید. مسافرتهای شاه به خارج از کشور که اغلب به دلیل آشنایی وی با تجدد و شیوههای نوین حکومتداری صورت میگرفت، به دلیل فراهم نمودن هزینههای سفر، معمولاً با اعطای امتیازات بزرگی نیز به روس و انگلیس همراه بود.
اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباکوی ایران از مرحلهی کشت تا فروش در داخل و خارج کشور به مدت پنجاه سال به یک شرکت انگلیسی از سوی ناصرالدینشاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفتهای شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بینظیری علیه حکومت بوجود آورد که پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.
از این رو میتوان تحریم تنباکو را که در سال 1275 خورشیدی (1309 ه. ق) در پی حکم آیتالله میرزای شیرازی شکل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبشهای آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. چرا که مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان، بسترهای همراهی تجددخواهان و روحانیون را در کنار مردم بوجود آورد و آنها را به قیام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ترغیب نمود. بنابراین در نوشتار حاضر ضمن مرور اجمالی اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار، به شرح چگونگی اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به تالبوت خواهیم پرداخت و مخالفت علما و اوجگیری مخالفتهای مردمی و نقش میرزای شیرازی را به عنوان مرجع عالیقدر جهان تشیع در جنبش تنباکو مرور خواهیم نمود. در ادامه به چگونگی لغو امتیاز تنباکو و پایداری روحانیون و مردم در این حرکت بزرگ خواهیم پرداخت و ضمن بررسی پیامدها و تبعات جنبش تنباکو، در نهایت با نتیجهگیری، بحث حاضر را خاتمه خواهیم بخشید.
در این که اولین حرکت مردمی در تاریخ معاصر ایران مخالفت مردم با امتیاز رژی بوده هیچ شکی نباید کرد. نویسندگان سکولاری مانند کسروی از آن بهعنوان نخستین تکان ایرانی یاد میکند. اما اگر ما تنباکو را با حرکت قبل از خودش و حرکت بعداز خودش بررسی کنیم حتما نتایج بهتری به دست خواهد آمد.
اولین حرکت مردمی در تهران اعتراض علیه قرارداد ترکمانچای هست که در قضیه قتل سفیر روسیه درتهران به نام گریبایدوف نمود پیدا کرد، این تقریبا 60 سال قبل از قیام تنباکو است و 15 سال بعد از تنباکو حرکت دیگری داریم به نام مشروطه؛ به نظر من وقتی نگاه میکنیم، یکی از ویژگیها و شاخصههای قیام تنباکو، حضور عنصر مردم است، مردم در این قیام نقش بسیار پررنگی دارند، در مورد مشابه آن که بخواهیم مثال بزنیم در قضیه قتل گریبایدف مردم به هر ترتیب قیام کردند و پشتسر مرحوم مسیح مجتهد راه افتادند، اما تنها نتیجه عملی برای او تبعید بود و اتفاق خاص دیگری نیفتاد، در ماجرای تنباکو وقتی خواستند آیتا... آشتیانی را از شهر بیرون کنند، قضیه کاملا فرق میکرد، به آشتیانی گفته بود یا باید قلیان بکشی یا باید از تهران بروی؛ که او هم گفته بود میروم، حرکتی که مردم به طرفداری از مرحوم آشتیانی راه انداختند خود ناصرالدین شاه را هم ترساند، بهگونهای که به ارگ شاه پناه برد و این جمله معروف را بر زبان دارند که اگر قرار است کشته شویم ما هم میکشیم، این جمله را در آبدار خانه ارگ گفته بود، اینجا بود که مردم مانع از رفتن مرحوم آشتیانی از شهر شدند.